بهاربهار، تا این لحظه: 11 سال و 10 روز سن داره

زیباترین بهار زندگی

آغاز دلنوشته

1392/6/2 17:52
549 بازدید
اشتراک گذاری

فرشته کوچولوی من، خیلی وقت بود که می ­خواستم برات وبلاگی از خاطرات کودکیت بسازم بلخره این امکان فراهم شد . دخمرم امروز 3 ماه و13 روزت هست. خیلی خیلی دختر ناز، آروم ، خانم ، خوشگل، دوست داشتی و با نمکی هستی.  شدی عروسک کوچولوی من و بابا

               

بعد از اولین حمام در بیمارستان

 

 

دخترقشنگم از دوماهگی یاد گرفتی انگشتاتو بخوری بعضی وقتها یکی یکی بعضی وقتها هم همه انگشتها با فشار وارد دهان کوچولوت می­کنی  و شروع به آواز خوندن. نمی دونم داری با خودت حرف می زنی یا با من. خلاصه عاشق این حرکتتم البته زیاد اجازه نمی دم انگشتاتو بخوری.متفکر

اولین باری که از ته دل گریه کردی برای واکسن دو ماهگیت بود. تا حالا گریه تو هیچکس این طوری ندیده بود.منم باهات گریه کردم ولی زود اشکامو پاک کردم خانم دکتر و بابایی نبینن.گریه

                          

خیلی دوستت دارم

اینقدر که هیچوقت تصورشم نمیتونی بکنی         

دوستتتتتتتتتتتتتت داررررررررررررررررررررم گل همیشه بهارم

 

 

                               

 

تمام حواست به تلویزیون، چهارچشمی.از دستت تلویزیون نمی تونیم روشن کنیم

 

خسته نباشی عشقم


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عمه الی
4 شهریور 92 12:15
جیگرتو بخورم عمهههههههههه. که اینقدر شما ماهی .







مرسی عمه جون می بووووووسسسسسسمت می دونی که در انتظار چی هستم