آب سیب خوردن بهار
آب سیب خوردن بهار سوگلم دیگه بزرگ شدی، یک ماه دیگه می خوام بهت با قاشق غذا بدم روز شماری می کنم برای آن روز . کلی کتاب و مقاله خوندم برات رژیم غذایی نوشتم روز به روز .چه روزی، چه ساعتی، چه غذایی.
باید خیلی لذت بخش باشه با اون دهان کوچیک و زبان قرمز نازت غذا بخوری.
عروسکم، البته تا الان هم کلی چیز خوردی از 4 ماهگی هر غذایی که خودمون خوردیم کمی هم به شما دادیم همه چیز دوست داری تا حالا چیزی نبوده که تمایل به دوباره خوردنش نداشته باشی مخصوصا آب سیب. اول می ترسیدم بهت بدم با نوک قاشق یکم مالیدم به لبت خیلی با نمک داشتی لباتو می خوردی کاشکی دوربین شارژ داشت.
دوباره بهت آب سیب دادم الان حدود یک هفته است که هر روز آب سیب با قاشق یا لیوان می خوری
یه بار آب سیب با شیشه شیر بهت دادم دوست نداشتی این خصوصیتت به خودم رفته پستونک و شیشه شیر دوست نداری عشق خودمی.
بهار و امیر محمد و عروسکها
