آغاز دلنوشته
فرشته کوچولوی من، خیلی وقت بود که می خواستم برات وبلاگی از خاطرات کودکیت بسازم بلخره این امکان فراهم شد . دخمرم امروز 3 ماه و13 روزت هست. خیلی خیلی دختر ناز، آروم ، خانم ، خوشگل، دوست داشتی و با نمکی هستی. شدی عروسک کوچولوی من و بابا بعد از اولین حمام در بیمارستان دخترقشنگم از دوماهگی یاد گرفتی انگشتاتو بخوری بعضی وقتها یکی یکی بعضی وقتها هم همه انگشتها با فشار وارد دهان کوچولوت میکنی و شروع به آواز خوندن. نمی دونم داری با خودت حرف می زنی یا با من. خلاصه عاشق این حرکتتم البته زیاد اجازه نمی دم انگشتات...
نویسنده :
مامان و بابای بهار
17:52